زانیار مرادی زندانی سیاسی
محکوم به اعدام در روز سهشنبه 19 فروردینماه 1393، در پی کارشکنی و
ممانعت ماموران امنیتی زندان رجایی شهر از انتقال به بیمارستان، نامهای
منتشر کرد و در آن به غیرقانونی بودن اقدام مسوولان این زندان و همچنین به
حق برخورداری خود از درمان مناسب طی موافقت دادستان کل کشور مبنی بر اعزام فوری به بیمارستان اشاره کرد.
گفته میشود زانیار مرادی در اثر شکنجههای جسمی و پیدرپی در جریان بازجوییهای وی، به مشکلات جسمی و همچنین بیماری مبتلا شده و نیاز فوری به درمان و برخورداری از مراقبتهای پزشکی دارد.
این زندانی سیاسی محکوم به اعدام در رنجنامههایی که از زندان منتشر کرده گفته است که تحت شکنجههای شدید جسمی به قتل پسر امام جمعه مریوان اعتراف کرده است.
.
.
.
اقبال مرادی پدر این زندانی در خصوص وضعیت جسمی پسرش به کمپین گفت: پزشکان معالج بهداری زندان چندین بار در خصوص نیاز فوری به درمان زانیار تاکید کردهاند، همچنین وضعیت وی را اورژانسی توصیف کرده و موافقت خود را با اعزام پسرم به مراکز پزشکی خارج از زندان اعلام کردهاند. متاسفانه تابهحال مسوولان زندان رجایی شهر، با وجود دستور دادستانی کل کشور مبنی بر اعزام پسرم به بیمارستان و درمان وی، مخالفت کردهاند.
پدر این زندانی افزود: طبق قوانین زندانهای ایران اگر زندانی در اثر شکنجه و برخورد ماموران و بازجوها، دچار بیماری و یا نقصانی شود؛ هزینه درمان شخص بر عهده سازمان زندانها است؛ متاسفانه بارها به زانیار گفتهاند که هزینه درمان تو را باید خانوادهات تامین کنند. ما به خاطر تامین هزینه درمان و عمل جراحی زانیار تلاش زیادی کردیم و متحمل فشارهای مالی زیادی شدیم. اکنون هزینه درمان تامین شده، ولی مسوولان زندان از اعزام به بیمارستان پسرم ممانعت میکنند. وضعیت جسمی زانیار هر روز وخیمتر میشود ولی هیچگونه تلاشی برای درمانش انجام نمیدهند.
گفتنی است همبندیهای زانیار مرادی چندین بار به وضعیت وخیم او اشاره کردهاند و گفتهاند که بخش زیادی از کارهای روزانه زانیار را آنها انجام میدهند چون او به دلیل بیماری، آسیبدیدگی ستون فقرات و وضعیت بد جسمی از انجام کارهای خود ناتوان است.
یکی از همبندیهای این زندانی سیاسی محکوم به اعدام به سازمان گفت: مسوولان زندان رجایی شهر به زانیار مرادی گفتهاند: "زندانیان محکوم به اعدام از هیچگونه هزینه و حمایتی برای درمان برخوردار نیستند و شما هم محکوم به اعدام هستید و همچنین کُرد هستید؛ پس به هیچ وجهی به شما کمکی نخواهد شد."
نسخهای کامل از نامه زانیار مرادی زندانی سیاسی محکوم به اعدام در اختیار سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان قرار گرفته است که میخوانید.
5 سال است که زیر طناب اعدام بهسر میبرم؛ طنابی که سررشتههایش را با ناعدالتی بهم بافتهاند. در این 5 سال تا جایی که توانستهام و با تمام مدارک و شواهدی که وجود دارد صدایم را به گوش دنیا برسانم که قربانی یک بازی سیاسی شدهام.
در ایام بازداشت شکنجههای جسمی و... زیادی را تحمل کردهام که حتی یک لحظه نگاه کردن به آن هم باعث رنجش و آزارم میشود؛ ولی دردناکتر از آن چیزی است که چندین سال است از درون آزارم میدهد و شاید هم از اعدام کردن هم برایم سختتر باشد که آن چیزی جز تبعیض قومیتی، جنسی و مذهبی نیست.
وقتی در احکام قضایی ایران، جوانان کردستان را به خاطر کُرد بودن به آغوش دار میسپارند، چه انتظاری از یک رییس زندان و مامور پاییندستی که هیچ بویی از انسان بودن و انسانیت نبرده است میرود و حاضر است برای آنچه که از کودکی برایش روضه کردهاند، تن به هر ذلتی و پستی بدهد.
یک ماه پیش بود که لقمان را برای دادگاه فراخواندند، اما هنگامی که وی به داخل بند برگشت، مانند یک مُرده متحرک بود. وقتی که از لقمان خواستیم جریان را برایمان بازگو کند، به شلوار کُردی خود اشاره کرد و گفت که فقط بهخاطر اینکه کُرد هستم، 3 نفر از مامورین زندان میخواستند که به زور لباسهایم را از تنم دربیاورند و لباس زندانی که غیرقانونی هم است را بپوشم که من هم خودداری کردم از پوشیدن آن لباسها.
ولی آنها با بیشرمی و به طرزی وحشیانه، به لقمان حمله کرده بودند؛ تا جایی که اکثر نقاط بدنش کبود شده بود و هنگام کتک زدن لقمان گفته بودند که تو کُرد هستی و باید این لباس را بپوشی.
دیروز هم پس از یک سال از اولین عمل جراحیام از ناحیه بیضه که ناشی از شکنجههای دوران بازجویی بود، برای یک عمل جراحی دیگر به بیمارستان و با مجوز دادستان فراخوانده شدم؛ ولی با ممانعت یکی از مامورین زندان به اسم "اصغر سمیعی" که مسوول بخش اعزام زندان رجایی شهر است، روبرو شدم. با وجود اینکه میدانست مجوز دادستانی هم وجود دارد، اما اجازه اعزام نداد؛ در صورتی که خلاف دستور رییس زندان و دادستانی عمل میکرد که به گفته اصغر سمیعی یکی از دلایل مخالفت که داشت، کُرد بودن من است.
متاسفانه ما در سرزمینی زندگی میکنیم که تهی از عدالت و برابری است و تا وقتی که چنین تبعیضهای قومی، جنسی و مذهبی وجود داشته باشد؛ نمیتوان به آرمان برابری حقوق انسانها رسید و امکان دستیابی به یک جامعه متحد، فقط یک شعار و آرمانی دستنیافتنی است.
زانیار مرادی
مطالب پیشیین
گفته میشود زانیار مرادی در اثر شکنجههای جسمی و پیدرپی در جریان بازجوییهای وی، به مشکلات جسمی و همچنین بیماری مبتلا شده و نیاز فوری به درمان و برخورداری از مراقبتهای پزشکی دارد.
این زندانی سیاسی محکوم به اعدام در رنجنامههایی که از زندان منتشر کرده گفته است که تحت شکنجههای شدید جسمی به قتل پسر امام جمعه مریوان اعتراف کرده است.
.
.
.
اقبال مرادی پدر این زندانی در خصوص وضعیت جسمی پسرش به کمپین گفت: پزشکان معالج بهداری زندان چندین بار در خصوص نیاز فوری به درمان زانیار تاکید کردهاند، همچنین وضعیت وی را اورژانسی توصیف کرده و موافقت خود را با اعزام پسرم به مراکز پزشکی خارج از زندان اعلام کردهاند. متاسفانه تابهحال مسوولان زندان رجایی شهر، با وجود دستور دادستانی کل کشور مبنی بر اعزام پسرم به بیمارستان و درمان وی، مخالفت کردهاند.
پدر این زندانی افزود: طبق قوانین زندانهای ایران اگر زندانی در اثر شکنجه و برخورد ماموران و بازجوها، دچار بیماری و یا نقصانی شود؛ هزینه درمان شخص بر عهده سازمان زندانها است؛ متاسفانه بارها به زانیار گفتهاند که هزینه درمان تو را باید خانوادهات تامین کنند. ما به خاطر تامین هزینه درمان و عمل جراحی زانیار تلاش زیادی کردیم و متحمل فشارهای مالی زیادی شدیم. اکنون هزینه درمان تامین شده، ولی مسوولان زندان از اعزام به بیمارستان پسرم ممانعت میکنند. وضعیت جسمی زانیار هر روز وخیمتر میشود ولی هیچگونه تلاشی برای درمانش انجام نمیدهند.
گفتنی است همبندیهای زانیار مرادی چندین بار به وضعیت وخیم او اشاره کردهاند و گفتهاند که بخش زیادی از کارهای روزانه زانیار را آنها انجام میدهند چون او به دلیل بیماری، آسیبدیدگی ستون فقرات و وضعیت بد جسمی از انجام کارهای خود ناتوان است.
یکی از همبندیهای این زندانی سیاسی محکوم به اعدام به سازمان گفت: مسوولان زندان رجایی شهر به زانیار مرادی گفتهاند: "زندانیان محکوم به اعدام از هیچگونه هزینه و حمایتی برای درمان برخوردار نیستند و شما هم محکوم به اعدام هستید و همچنین کُرد هستید؛ پس به هیچ وجهی به شما کمکی نخواهد شد."
نسخهای کامل از نامه زانیار مرادی زندانی سیاسی محکوم به اعدام در اختیار سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان قرار گرفته است که میخوانید.
5 سال است که زیر طناب اعدام بهسر میبرم؛ طنابی که سررشتههایش را با ناعدالتی بهم بافتهاند. در این 5 سال تا جایی که توانستهام و با تمام مدارک و شواهدی که وجود دارد صدایم را به گوش دنیا برسانم که قربانی یک بازی سیاسی شدهام.
در ایام بازداشت شکنجههای جسمی و... زیادی را تحمل کردهام که حتی یک لحظه نگاه کردن به آن هم باعث رنجش و آزارم میشود؛ ولی دردناکتر از آن چیزی است که چندین سال است از درون آزارم میدهد و شاید هم از اعدام کردن هم برایم سختتر باشد که آن چیزی جز تبعیض قومیتی، جنسی و مذهبی نیست.
وقتی در احکام قضایی ایران، جوانان کردستان را به خاطر کُرد بودن به آغوش دار میسپارند، چه انتظاری از یک رییس زندان و مامور پاییندستی که هیچ بویی از انسان بودن و انسانیت نبرده است میرود و حاضر است برای آنچه که از کودکی برایش روضه کردهاند، تن به هر ذلتی و پستی بدهد.
یک ماه پیش بود که لقمان را برای دادگاه فراخواندند، اما هنگامی که وی به داخل بند برگشت، مانند یک مُرده متحرک بود. وقتی که از لقمان خواستیم جریان را برایمان بازگو کند، به شلوار کُردی خود اشاره کرد و گفت که فقط بهخاطر اینکه کُرد هستم، 3 نفر از مامورین زندان میخواستند که به زور لباسهایم را از تنم دربیاورند و لباس زندانی که غیرقانونی هم است را بپوشم که من هم خودداری کردم از پوشیدن آن لباسها.
ولی آنها با بیشرمی و به طرزی وحشیانه، به لقمان حمله کرده بودند؛ تا جایی که اکثر نقاط بدنش کبود شده بود و هنگام کتک زدن لقمان گفته بودند که تو کُرد هستی و باید این لباس را بپوشی.
دیروز هم پس از یک سال از اولین عمل جراحیام از ناحیه بیضه که ناشی از شکنجههای دوران بازجویی بود، برای یک عمل جراحی دیگر به بیمارستان و با مجوز دادستان فراخوانده شدم؛ ولی با ممانعت یکی از مامورین زندان به اسم "اصغر سمیعی" که مسوول بخش اعزام زندان رجایی شهر است، روبرو شدم. با وجود اینکه میدانست مجوز دادستانی هم وجود دارد، اما اجازه اعزام نداد؛ در صورتی که خلاف دستور رییس زندان و دادستانی عمل میکرد که به گفته اصغر سمیعی یکی از دلایل مخالفت که داشت، کُرد بودن من است.
متاسفانه ما در سرزمینی زندگی میکنیم که تهی از عدالت و برابری است و تا وقتی که چنین تبعیضهای قومی، جنسی و مذهبی وجود داشته باشد؛ نمیتوان به آرمان برابری حقوق انسانها رسید و امکان دستیابی به یک جامعه متحد، فقط یک شعار و آرمانی دستنیافتنی است.
زانیار مرادی
مطالب پیشیین
لعنت به خامنه ای
پاسخحذف