محمدرضا حدادی که در زندان عادل آباد شیراز به سر میبرد متهم به قتلی است که وقتی کمتر از پانزده سال سنّ داشت صورت گرفته است.
پیش از این اجرای حکم اعدام محمدرضا پنج بار به تعویق افتاده بود. بدین ترتیب بار دیگر این نگرانی وجود دارد که حکم اعدام این نوجوان به زودی اجرا شود.
محمد رضا حدادی نزدیک به ۱۰ سال است که در زندان زیر شکنجه هر روزه اعدام زندگی میکند.
خانواده رحمت حاضر به بخشیدن او نیستند. گفته اند حکم دیر یا زود اجرا میشود.
این نوجوان در جریان پرونده رسیدگی به یک فقره سرقت منجر به قتل دستگیر شد و در تحقیقات اولیه به قتل با تسمهپروانه اعتراف کرد. وی در تاریخ ۸ آبان ۱۳۸۲ در دادگاه، دوباره اتهام سرقت و قتل را به عهده گرفت و به ارتکاب جرم اقرار کرد.
محمدرضا چند روز پس از دادگاه و در ملاقاتی با مادرش از «عدم پرداخت پولی وعدهدادهشده» به خانوادهاش مطلع میشود.
وی طی نامهای در ۱۶ آبان ۸۲ به اطلاع قاضی دادگاه میرساند که یکی از متهمین با وعده پرداخت پول از وی خواسته با توجه به نوجوان بودن، ارتکاب قتل را بر عهده بگیرد. وکیل وی معتقد است محمدرضا فریب متهم دیگر را خورده و در ارتکاب قتل هیچ نقشی نداشته است.
وکیل محمدرضا حدادی می گوید:
دو نفر از زندانیان شاهد بودند که دو متهم دیگر این پرونده با وعدهٔ دادن ۱۵ میلیون تومان پول، از محمدرضا خواستهاند که قتل را بر عهده بگیرد. محمد هم به خاطر وضع نامناسب زندگی خانوادهاش این شرط را قبول میکند با این امید که این پول را بگیرد و سروسامانی به خانوادهاش بدهد. ولی بعد آنها منکر میشوند و محمد هم هرچه میگوید که در چه شرایطی این قتل را قبول کرده دیگر مورد قبول قرار نمیگیرد.
به گزارش نهاد کودکان مقدمند ؛خانواده محمدرضا و بويژه مادرش با شنيدن شدت گرفتن خبر احتمالی اعدام فرزندش ٬ بسيار نگران اجراي حکم اعدام هستند.
طي تماس تلفنی که چندی پیش با مادر محمدرضا داشتیم از او شنيديم که گفت: بهر طريق ممکن کمک کنيد فرزند دلبندم را نکشند. او وقتي دستگير شد دوچرخه سواري هم بلد نبود چه رسد به دزديدن ماشين و قتل يک مرد بالغ. عکسش را نگاه کنيد او چنان نحيف و کوچک بود که آزارش به مورچه هم نميرسيد. محمدرضا قرباني شد. قرباني اين توهم که ميتواند با اين کار به ما کمک کند . او قرباني فقر بود و اکنون قرباني قصاص ميشود. آيا فريادرسي هست٬ آيا نهادي ميتواند پرونده را از نزديک بررسي کند٬ آيا کسي صداي قلب او را ميشنود که از ترس اعدام و چوبه دار بشدت به طپش در آمده٬ آيا کسي به داد من مادر محمدرضا ميرسد؟
متحد و یکصدا مانع از اعدام وی شویم
کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی
مطالب پیشین :
پیش از این اجرای حکم اعدام محمدرضا پنج بار به تعویق افتاده بود. بدین ترتیب بار دیگر این نگرانی وجود دارد که حکم اعدام این نوجوان به زودی اجرا شود.
محمد رضا حدادی نزدیک به ۱۰ سال است که در زندان زیر شکنجه هر روزه اعدام زندگی میکند.
خانواده رحمت حاضر به بخشیدن او نیستند. گفته اند حکم دیر یا زود اجرا میشود.
این نوجوان در جریان پرونده رسیدگی به یک فقره سرقت منجر به قتل دستگیر شد و در تحقیقات اولیه به قتل با تسمهپروانه اعتراف کرد. وی در تاریخ ۸ آبان ۱۳۸۲ در دادگاه، دوباره اتهام سرقت و قتل را به عهده گرفت و به ارتکاب جرم اقرار کرد.
محمدرضا چند روز پس از دادگاه و در ملاقاتی با مادرش از «عدم پرداخت پولی وعدهدادهشده» به خانوادهاش مطلع میشود.
وی طی نامهای در ۱۶ آبان ۸۲ به اطلاع قاضی دادگاه میرساند که یکی از متهمین با وعده پرداخت پول از وی خواسته با توجه به نوجوان بودن، ارتکاب قتل را بر عهده بگیرد. وکیل وی معتقد است محمدرضا فریب متهم دیگر را خورده و در ارتکاب قتل هیچ نقشی نداشته است.
وکیل محمدرضا حدادی می گوید:
دو نفر از زندانیان شاهد بودند که دو متهم دیگر این پرونده با وعدهٔ دادن ۱۵ میلیون تومان پول، از محمدرضا خواستهاند که قتل را بر عهده بگیرد. محمد هم به خاطر وضع نامناسب زندگی خانوادهاش این شرط را قبول میکند با این امید که این پول را بگیرد و سروسامانی به خانوادهاش بدهد. ولی بعد آنها منکر میشوند و محمد هم هرچه میگوید که در چه شرایطی این قتل را قبول کرده دیگر مورد قبول قرار نمیگیرد.
به گزارش نهاد کودکان مقدمند ؛خانواده محمدرضا و بويژه مادرش با شنيدن شدت گرفتن خبر احتمالی اعدام فرزندش ٬ بسيار نگران اجراي حکم اعدام هستند.
طي تماس تلفنی که چندی پیش با مادر محمدرضا داشتیم از او شنيديم که گفت: بهر طريق ممکن کمک کنيد فرزند دلبندم را نکشند. او وقتي دستگير شد دوچرخه سواري هم بلد نبود چه رسد به دزديدن ماشين و قتل يک مرد بالغ. عکسش را نگاه کنيد او چنان نحيف و کوچک بود که آزارش به مورچه هم نميرسيد. محمدرضا قرباني شد. قرباني اين توهم که ميتواند با اين کار به ما کمک کند . او قرباني فقر بود و اکنون قرباني قصاص ميشود. آيا فريادرسي هست٬ آيا نهادي ميتواند پرونده را از نزديک بررسي کند٬ آيا کسي صداي قلب او را ميشنود که از ترس اعدام و چوبه دار بشدت به طپش در آمده٬ آيا کسي به داد من مادر محمدرضا ميرسد؟
متحد و یکصدا مانع از اعدام وی شویم
کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی
مطالب پیشین :
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر