۱۳۹۲ آبان ۱۰, جمعه

بخشی از گفته های شیر زنی که بیقرار پسرش است


«من همین جا اعلام می کنم تا همه بدانند، من بعد از ستار از هیچ چیز نمی ترسم. اگر ستار را 4 روزه کشتند، بیایند و من را نیم ساعته در میدان رباط کریم بکشند اما بدانند من از خون فرزندم نمی گذرم و از پای نمی نشینم...من دادگاه علنی و عادلانه می خواهم و تا آن روز خواهم ایستاد. من اعلام می کنم، اگر در مورد دادگاه پسرم کوتاهی کنند، داروهایم را بر می دارم و در مقابل بیت رهبری متحصن می شوم.»
 
مادر ستار در شرح روز بازداشت فرزندش گفت: «روز بازداشت وقتی در را باز کردم، مامور در را هل داد. گفتم، مجوز دارید اما او کتش را کنار زد و اسلحه اش را به من نشان داد. مامور در را آنچنان محکم هل داد که انگشتم لای در ماند و خون بیرون زد. دستم را لای چادرم پیچیدم و صدایم در نیامد تا ستارم غصه نخورد. دلم می سوزد وقتی به دستان پسرم دستبند زدند. حتی نگذاشتند زیر شلوارش را عوض کند و لباس بیرونش را بپوشد. از آنان خواهش کردم تا اجازه دهند که حداقل ستار لباسش را عوض کند. دستبندش را باز کردند و ستار شلوارش را پوشید اما اجازه ندادند زیب شلوارش را بکشد و کمر بندش را ببندد. تلاش کردم ستار قبل از رفتن به صورتم نگاه کند، اما ستار نگران از بیماری و بی تابی من به صورتم نگاه نکرد و رفت. دویدم کاسه را پر از آب کردم. دنبال ماشین دویدم و آب را پاشیدم تا زود بر گردد اما نگذاشتند. ستارم را کشتند.»

گزارش کامل از مراسم اولین سالگرد به قتل رسیدن ستار بهشتی را در لینک زیر بخوانید
گزارش کامل 
 
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر