«من همین جا اعلام می کنم تا همه بدانند، من بعد از ستار از هیچ چیز نمی
ترسم. اگر ستار را 4 روزه کشتند، بیایند و من را نیم ساعته در میدان رباط
کریم بکشند اما بدانند من از خون فرزندم نمی گذرم و از پای نمی نشینم...من
دادگاه علنی و عادلانه می خواهم و تا آن روز خواهم ایستاد. من اعلام می
کنم، اگر در مورد دادگاه پسرم کوتاهی کنند، داروهایم را بر می دارم و در
مقابل بیت رهبری متحصن می شوم.»
مادر ستار در شرح روز بازداشت فرزندش
گفت: «روز بازداشت وقتی در را باز کردم، مامور در را هل داد. گفتم، مجوز
دارید اما او کتش را کنار زد و اسلحه اش را به من نشان داد. مامور در را
آنچنان محکم هل داد که انگشتم لای در ماند و خون بیرون زد. دستم را لای
چادرم پیچیدم و صدایم در نیامد تا ستارم غصه نخورد. دلم می سوزد وقتی به
دستان پسرم دستبند زدند. حتی نگذاشتند زیر شلوارش را عوض کند و لباس بیرونش
را بپوشد. از آنان خواهش کردم تا اجازه دهند که حداقل ستار لباسش را عوض
کند. دستبندش را باز کردند و ستار شلوارش را پوشید اما اجازه ندادند زیب
شلوارش را بکشد و کمر بندش را ببندد. تلاش کردم ستار قبل از رفتن به صورتم
نگاه کند، اما ستار نگران از بیماری و بی تابی من به صورتم نگاه نکرد و
رفت. دویدم کاسه را پر از آب کردم. دنبال ماشین دویدم و آب را پاشیدم تا
زود بر گردد اما نگذاشتند. ستارم را کشتند.»
گزارش کامل از مراسم اولین سالگرد به قتل رسیدن ستار بهشتی را در لینک زیر بخوانید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر