۱۳۹۲ آبان ۲۲, چهارشنبه

گزیده ای از نامه پایان اعتصاب غذای عبدالفتاح سلطانی

دیدن رنج و عذاب این اسیران در چنگال بیماری آنهم در شرایط محرومیت از آزادی که حتی برای معالجه و مداوای خود از آن محرومند، رنجی است دردناک که در لحظه لحظه زندگی سوهان جان و روح انسان است.
 

هر گونه روش اعتراضی به این رفتارهای غیر قانونی را آزمودم و به انتظار پاسخ نشستم شاید ثمری داده و به یاری زندانیان سیاسی و عقیدتی بیمار بشتابند و امکانات معالجه و درمان را برای آنان در بیمارستانی خارج از زندان فراهم كنند. اما پاسخی در خور نگرفتم به ناچار از تنها سرمایه زندگی خود؛ جانم، استفاده کردم تا دست کم بتوانم صدای این مظلومان در بند را به گوش آزادیخواهان ایران و جهان برسانم، باشد که مؤثر شود.
 

اینک قدمهای ناچیزی از طرف مسئولان زندانها در این راه برداشته شده است که می توان آن را شروعی برای تمکین به قوانین و مقررات دانست. هرچند گامهای برداشته شده معدود و ناچیز است و لازم است اساسآ روند رسیدگی به وضعیت زندانیان بیمار اصلاح شده و رسیدگی پزشکی به وضعیت زندانیان بیمار بدون مشكلات ادارى يا سليقه اى صورت پذيرد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر