۱۳۹۲ آذر ۴, دوشنبه

استمداد شش تن از زندانیان عقیدتی زندان قزلحصار

حامد احمدی، کمال ملایی، جمشید دهقانی، جهانگیر دهقانی، صدیق محمدی و سیدهادی حسینی که 21 روز از اعتصاب غذایشان می گذرد با نگارش نامه ای به توضیح وضعیتشان در زندان و وحشی گری مسئولان زندان پرداختند و همچنین از تمام سازمانها ونهادها یی که به نوعی در دفاع از حقوق بشر فعالیت میکنند  خواستار پیگیر ی و ضعیتشان شدند 

متن کامل نامه را در ادمه مطلب بخوانید



بسمه تعالی
امروز تاریخ ۳ آذر ۹۲ استمداد خواهی‌ زندانیان سیاسی عقیدتی‌ اهل سنت کردستان را که در زندان قزل حصار کرج به سر می‌بریم به تمام جوامع بین المللی و سازمان‌های حقوق بشری دنیا و شرح حال خودمان را طی‌ گذشت ۲۱مین روز اعتصاب خودمان به گوش تمام دنیا و آنهایی که یه کم از انسانیت و وجدان در وجودشان مانده برسانیم.
ما زندانیان جمشید دهقانی، جهانگیر دهقانی، جمال مولایی، حامد احمدی بچه سنندج و آقایان سید هادی حسینی‌، صدیق محمدی بچه جوان رود کرمانشاه که یک سال است در زندان مواد قزل حصار که زندانی کثیف و پر از معتاد و ایدزی و هپاتیتیست به سر می‌بریم.
طبق قانون دسته بندی زندانیان ما باید در زندان رجایی شهر باشیم، پیش هم پرونده‌هایمان، در تاریخ ۱۳ آبان ۹۲ در اعتراض حکم اعدام خود که در مرحله اجرا می‌باشد و هر لحظه احتمال دارد مارا برای اجرا ببرند و همچنین به علت نگهداری در زندان مواد در بد‌ترین شرایط روحی‌ و روانی‌ و کمترین امکانات و شکنجه‌های روحی و روانی‌ مسئولین زندان در اینکه انتقال و جابجایه بی‌خود و بی‌جهت بر ما از طرف رئیس زندان سید علی‌ حسینی‌، مسئولین فرهنگی‌ رجبعلی آژیر، مسئول دار القرآن احمد مهرانی و رئیس واحد «قدنی» بر ما تحمیل می‌شود اعم از اینکه ما داخل واحد حتی حق نداریم با کسی‌ ارتباط داشته باشیم یا از کتاب‌های اهل سنت استفاده کنیم دست به اعتصاب غذای نامحدود زده‌ایم که در تاریخ ۱۵ آبان ۹۲ با ضرب و شت و دستبند و پابند و به وسیله گارد ضدّ شورش و با توهین و فحش و نا‌سزا ما را از سالن ۴ واحد ۳ بیرون آورده و به انفرادی انتقال دادند که طی‌ ۱۳ روزی که داخل انفرادی بودیم به شدت زیر فشار‌های روحی و روانی‌ بودیم، به طوری که حتی برای دسشویی رفتن یا بهداری رفتن ما را به طور توهین آمیزی بازدید می‌کردند، بطوری که اگر مجبور نبودیم از انفرادی بیرون نمی‌آمدیم و حتی در روز عاشورا حتی برای نماز صبح می‌خواستیم حمام برویم در حمام را بر ما بستند و مجبور شدیم برای نماز صبح با آب سرد در حالی‌ که در اعتصاب بودیم داخل دسشویی حمام کنیم و بعد از وخیم‌تر شدن حالمان و خونریزیه معده حامد احمدی و جمشید دهقانی ما را به سالن یک که خدمات واحد می‌باشد انتقال کردند و داخل سالن زندانیان دیگر را تهدید کرده‌اند که در صورت ارتباط با ما با آن‌ها برخورد شدید می‌شود و حتی جرات ندارند با ما سلام و خداحافظی کنند.
در پانزدهمین روز اعتصاب حامد احمدی وقتی‌ بیهش شده بود در سالن را باز نکردند تا او را به بهداری ببرند و حتی بعضی‌ از مسئولین واحد به زندانیان دیگر گفته بودند چرا این‌ها را نمی‌زنید؟ داخل اتاقشان بریزید و آن‌ها را بزنید ولی‌ زندانیان گفته بودند که این‌ها آزاری ندارند و با ما کاری ندارند، چرا این کار را بکنیم آن‌ها حالشان به اندازه خودش بد هست و وضع وخیمی دارند و در روز هفدهم اعتصاب که دو نفر از ما حامد احمدی و جمشید دهقانی که بیهوش شده بودند و یکی‌ از همشهری‌هایشان به اسم کوروش زردویی که به کمک ما آماده بود او را به افسر نگهبانی برده و مورد ضرب و شتم قرار داده بودند و با دست بند او را آویزان کردند و او را تهدید کرده بودند که دیگر با ما ارتباط نداشته باشد و بعد به بیهوشی دو نفر از ما حفاظت واحد دکتر رجبی و رئیس و دکتر بهداری و حتی بالای سرمان آورده و با گرفتن فشار خون و ضربان قلب و علائم حیاتی‌ اوضاع شش نفر به خصوص آن دو نفر را وخیم اعلام کرده و گفت احتیاج به سرم و دارو برای دارمان دارند. ولی‌ ما گفتیم نه سرم وصل می‌کنیم و نه دارو مصرف می‌کنیم و در روز ۲۱ اعتصابمان با آوردن دکتر متخصص محسن فرهنگی‌ و گرفتن علائم حیاتی‌ وضعیت ما را وخیم تراز قبل اعلام کرده و اکثرا فشار ما روی شیش تا نه بوده. حالا بعضی‌ از بچه‌ها را با برانکارد و ویلچر به درمانگاه می‌برند و حتی جلوی دکتر، جمشید دهقانی و حامد احمدی خون زیادی بالا آوردند و گفت دکتر که این‌ها نیاز شدیدی به بستری شدن دارند و حالا ما داخل سالن خدمات می‌باشیم وضعیت جسمی بدی داریم.
این سالن ۵۰ نفر آمار دارد. همه صبح از سالن بیرون می‌روند و شب بر می‌گردند و با سلول‌های انفرادی هیچ فرقی‌ برای ما ندارد و با هیچ کس هیچ ارتباطی‌ نداریم و هیچ مسئولی هم برای پیگیریه مشکلاتمان پیش ما نیامده، این سومین بار اعتصاب غذای ماست که در این زندان می‌باشد، اولین بار ۳۰ اسفند ۹۱ به مدت ۲۶ روز اعتصاب غذا نمودیم و قول دادند که پیگیر مشکلاتمان باشند ولی‌ هیچ جوابی ندادند، دومین بار ۳ مهر ۹۲ بود که مدت ۸ روز اعتصاب بودیم و وقتی‌ دادیار امنیتی آقای نصیری‌پور را دیدیم قول دادند که به مشکلات ما رسیدگی کنند و ما فک اعتصاب کردیم و گفتیم که در صورت پیگیری نکردن دوباره اعتصاب می‌کنیم، قول دادند ما را برگردانند رجایی شهر پیش هم پروندی‌هایمان ولی‌ هیچ کدام از قول‌هایشان عملی‌ نشد و دوباره ما اعتصاب نمودیم و هیچ مسئولی تا حالا برای رسیدگی به مشکلات ما پیش ما نیامده است و حالا تقاضا مندیم از تمام سازمان‌های بین المللی و حقوق بشری و تمام شبکه‌های رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی و کسانی‌ که در زمینه حقوق بشر در ایران کار می‌کنند؛ می‌خواهیم قضیه ما را پیگیری کنند و اینبار دیگر اعتصابمان را نمی‌شکنیم و هر لحظه احتمال دارد برای اجرای حکم ما را ببرند و با کمال تشکر از تمام کسانی‌ که تا حالا پیگیر قضیه و کار ما بوده و برای ما کار کرده‌اند.
با کمال تشکر
از طرف زندانیان عقیدتی‌ قزل حصار
حامد احمدی، کمال ملایی، جمشید دهقانی، جهانگیر دهقانی، صدیق محمدی و سیدهادی حسینی



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر